مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:45959 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:23

آيا ما حق داريم از فلسفه احكام سوال كنيم ؟ اگر چنين حقي داريم آيا نامحدوداست و يا حدودي دارد ؟
بـحث از فلسفه احكام و قوانين و مقررات اسلامي , از مهمترين بحثهايي است كه امروزبا آن سر و كار داريم و قسمت قابل توجهي از پرسشها و پاسخهاي ما را تشكيل مي دهد . هـر كـس از خـود مـي پرسد ما چرا بايد نماز بخوانيم , به زيارت خانه خدا برويم , چرارباخواري در اسـلام حـرام است , تحريم خوردن گوشت خوك چه فلسفه اي دارد , جواز تعددزوجات در اسلام براي چيست و علت تحريم ظروف طلا و نقره و مانند اينها چه مي باشد ؟در گذشته اين بحث در مـجله مكتب اسلام مطرح شد و چند نفر از دانشمندان و صاحب نظران , بحث هاي مفيد و جالبي در اين باره كردند و هر كدام يك طرف قضيه راانتخاب نموده بودند , بعضي معتقد بودند ما نبايد دنـبال فلسفه احكام برويم وبعضي بعكس , درك فلسفه احكام را ضروري مي دانستند و بنا بود ما نظر خود را دراين زمينه ابراز داريم . اگر تعجب نكنيد به عقيده ما هر دو دسته درست مي گويند . مـا چـنـيـن حقي را هم داريم و هم نداريم , يعني استدلالهاي هر دسته در بخش خاص و قسمت معيني قابل قبول است ,نه بطور كلي . تـوضيح اين كه : مطالعه متون اسلامي - قرآن و احاديث پيامبر صلي اللّه عليه و آله و سلم و ائمه - عليهم السلام - و گفتگوهاي اصحاب و ياران آنها - نشان مي دهد كه همواره بحث از فلسفه احكام در مـيـان آنـهـا رواج بـوده اسـت و بايد هم چنين باشد ;زيرا روش قرآن را يك روش استدلالي و منطقي آزاد مي ديدند و به خود حق مي دادند درمباحث مربوط به احكام نيز از اين روش استفاده كرده و سوال از فلسفه حكم كنند . اصـولا اسلام خدا را چنين معرفي مي كند : وجودي است بي نهايت از نظر علم و قدرت وبي نياز از همه چيز و همه كس و همه كارهاي او روي حكمت خاصي است - چه بدانيم وچه ندانيم - عبث و لـغـو و لـهـو در كـار او راه نـدارد و پيامبران را براي تعليم وتربيت و دعوت به سوي حق و عدالت فرستاده است . چـنـين معرفي از خدا ما را به سوال از فلسفه احكام و اسراري كه طبعا در زندگي و سعادت و سرنوشت ما دارد تشويق مي كند . اگر تصور كنيم روش قرآن تنها استدلال در اصول دين و مسائل عقيدتي است نه فروع دين و مسائل علمي اشتباه كرده ايم . زيـرا مي بينيم قرآن مثلا پس از تشريع روزه ماه مبارك رمضان مي گويد : لعلكم تتقون تا شايد شـمـا تقوا پيشه كنيد (1) و به اين ترتيب فلسفه آن را پرهيز ازگناه ذكر مي كند كه در پرتو اين رياضت مخصوص اسلامي , تسلط بر نفس و هوسهاي سركش حاصل مي گردد . در مـورد مسافران و بيماران كه از حكم روزه مستثنا هستند , مي گويد : يريد اللّه بكم اليسر و لا يريد بكم العسر ; خداوند راحتي شما را مي خواهد , نه زحمت شمارا . (2) و فلسفه آن را نفي عسر و حرج و مشقت ذكر مي كند . در مـورد تـحريم قمار و شراب مي گويد : انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوه و البغضاء في الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكر اللّه و عن الصلوه فهل انتم منتهون ; شيطان مي خواهد به وسيله شراب و قمار , در ميان شما عداوت و كينه ايجادكند و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد . آيا ( با اين همه زيان و فساد وبا اين نهي اكيد ) خودداري خواهيد كرد ؟ (3)در مورد خودداري از نگاه به زنان بيگانه مي گويد : ذلك ازكي لهم اين براي آنان پاكيزه تر است . (4)در مـورد عـدم ورود مشركان به مسجد الحرام مي گويد : يا ايها الذين آمنوا انماالمشركون نجس فلا يقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا ; اي كساني كه ايمان آورده ايد مشركان ناپاك ند ; پـس نـبـايـد بـعد از امسال , نزديك مسجد الحرام شوند (5)در مورد في ء ( قسمتي از اموال بيت المال ) و علت اختصاص آن به بيت المال وصرف آن در مصارف مورد نياز عمومي , مي فرمايد : كـي لا يـكـون دولـه بين الاغنياءمنكم تا ( اين اموال عظيم ) در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد . (6)و موارد زياد ديگري كه ذكر آنها به طول مي انجامد . در احـاديث پيامبر صلي اللّه عليه و آله و سلم و ائمه هدي - عليهم السلام - نيزموارد بسيار زيادي ديـده مـي شـود كـه پـيـشـوايـان اسلام بدوا يا پس از پرسش مردم , به ذكر اسرار و فلسفه احكام پرداخته اند و كتاب معروف علل الشرايع تاليف محدث بزرگوار مرحوم شيخ صدوق - همان طوري كه از نامش پيداست - مجموعه اي از اين گونه اخبار و مانند آن مي باشد . بـنـابـر ايـن , هنگامي كه مي بينيم قرآن مجيد و پيشوايان اسلام در موارد زيادي به بيان فلسفه و اسـرار احكام مي پردازند , دليل بر اين است كه چنين حقي را به ماداده اند كه در اين باره به بحث بـپـردازيـم , در غـيـر اين صورت مي بايست مردم راصريحا از غور و بررسي و دقت در اين قسمت ممنوع سازند . تا اينجا نتيجه مي گيريم طرز برداشت اسلام از مسائل ديني بطور كلي , و گشودن باب استدلال در هـمـه آنها , و هم دريافت و روش مسلمانان و ياران پيغمبر و ائمه -عليهم السلام - در خصوص اسرار احكام , چنين حقي را براي ما محفوظ داشته است . از يك سو اگر تصور شود ذكر فلسفه احكام ممكن است از اهميت و قاطعيت و عموميت آنها بكاهد اشـتـبـاه است ; بلكه بعكس با اشباع كردن عقل و روح انسان , احكام راداخل در زندگي او و جزء ضروريات و نيازمنديهاي وي مي سازد كه نه تنها به عنوان تعبد خشك , بلكه به عنوان يك واقعيت شناخته شده از آن استقبال خواهد كرد . از سـوي ديگر مي دانيم معلومات ما هر قدر هم با گذشت زمان پيش برود باز هم محدوداست , ما همه چيز را نمي دانيم , اگر مي دانستيم لازم بود قافله علم و دانش بشرفورا متوقف گردد ; زيرا به پايان راه رسيده بود و اين نادانيهاي ماست كه دانشمندان بشر را به تلاش و كوشش دائمي براي يافتن نايافته ها و كشف مجهولات وامي دارد . بـلـكـه آنـچـه مي دانيم در برابر آنچه نمي دانيم , قطره اي در برابر دريا و يا سطري ازكتابي بسيار عظيم و بزرگ است . حـتـي در مـيـان مجهولات ما چيزهاي بسياري است كه اگر هم معلم و استادي براي شرح آن از جهاني مافوق جهان ما بياورند , باز ما استعداد درك آن را نداريم ; همان طوركه بسياري از مسائل علمي امروز اگر براي انسانهاي هزار سال پيش شرح داده مي شداصلا قدرت درك آن را نداشتند , تا چه رسد كه بخواهند با پاي عقل و فكر خود به سوي آن بروند . ايـن را نـيز مي دانيم كه احكام و دستورات آسماني از علم بي پايان خداوند سرچشمه مي گيرد , از مـبـدئي كـه هـمـه حـقـايق هستي پيش او روشن است و گذشته و آينده و غيب وشهود براي او مفهومي ندارد , بلكه از همه چيز بطور يكسان آگاه است . آيـا با توجه به اين حقايق مي توانيم انتظار داشته باشيم كه فلسفه همه احكام رادرك كنيم ؟ اگر چـنين بود چه نيازي به پيامبران براي تشريع احكام داشتيم ؟خودمان مي نشستيم و آنچه صلاح و مصلحت بود تصويب مي كرديم و اين همه در سنگلاخهاي زندگي سرگردان نمي شديم وانگهي مـگر ما همه اسرار آفرينش و تمامي موجودات جهان و قوانيني كه بر آنها حكومت مي كند و فلسفه وجودي هر يك را مي دانيم ؟احكام تشريعي هم جدا از حقايق آفرينش و تكوين نيست , اطلاعات ما در هر دو قسمت محدود است . احـكـام تـشريعي هم جدا از حقايق آفرينش و تكوين نيست , اطلاعات ما در هر دو قسمت محدود است . از مجموع اين دو بحث چنين نتجيه مي گيريم كه :ما تنها به اندازه اطلاعات و به ميزان معلومات بـشري در هر عصر و زمان مي توانيم فلسفه و اسرار و احكام الهي را دريابيم , نه همه آنها و اصولا با عمق و وسعت آن دستورات و محدوديت علم ما , نبايد غير از اين انتظار داشته باشيم . مـفـهـوم ايـن سخن اين است كه هرگز نمي توانيم اطاعت از اين دستورات و احكام رامشروط به درك و فهم فلسفه آنها كنيم , زيرا در اين صورت ادعاي علم نامحدود براي خود كرده ايم و دانش خود را در سطح دانش پروردگار آورده ايم و اين با هيچ منطقي سازگار نيست . كـوتاه سخن اين كه : بحث از فلسفه و اسرار احكام و حق ورود در اين بحث مطلبي است و اطاعت از آنها مطلبي ديگر و هيچ گاه دومي مشروط به اولي نبوده و نيست . ما درباره فلسفه احكام الهي بحث مي كنيم تا به ارزش و اهميت و آثار مختلف آنهاآشناتر شويم , نه بـراي ايـن كه ببينيم آيا بايد به آنها عمل كرد يا نه ؟اين مساله درست به اين مي ماند كه از طبيب حـاذق مـعـالج خود توضيحاتي درباره فوايدداروهايي كه براي ما تجويز كرده و چگونگي تاثير آنها بخواهيم تا آگاهي و علاقه بيشتري به آن پيدا كنيم , نه اين كه به كار بستن دستورات وي مشروط به توضيحات قانع كننده او باشد , زيرا در اين صورت بايد خود ما هم طبيب باشيم . تاكيد اين نكته لازم است كه منظور از بحث و بررسي درباره اسرار و احكام اين نيست كه آسمان و ريـسـمـان را به هم ببافيم و براي احكام و دستورات عالي مذهبي با يك مشت تخيلات و حدس و گـمـان , فـلـسفه هايي سرهم كنيم و مثلا نماز را يك نوع ورزش سوئدي و اذان را وسيله اي براي تـقويت تارهاي صوتي و روزه را منحصرا رژيمي براي لاغر شدن و حج را وسيله اي براي كمك مالي بـه بـاديـه نـشـيـنان عرب و ركوع و سجود را دستوري براي بهداشت ستون فقرات و پيشگيري از بـيـمـاري سياتيك بدانيم نه , منظور هرگز اين نيست ; زيرا اين فلسفه بافيهاي مضحك نه تنها كـسـي را بـه دسـتـورات عـلاقـه مـنـد نـمي سازد , بلكه وسيله خوبي براي از بين بردن ارزش و بي اعتبارجلوه دادن آنها خواهد بود .

پاسخ به پرسشهاي مذهبي
مكارم شيرازي - ناصر و جعفر سبحاني 1 - سوره بقره , آيه 179 . 2 - سوره بقره , آيه 185 . 3 - سوره مائده , آيه 91 . 4 - سوره نور , آيه 30 . 5 - سوره توبه , آيه 28 . 6 - سوره حشر , آيه 7 .

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.